پيام
+
محمد بن منکدر، از دانشمندان اهل تسنن ميگويد: روزي در هواي بسيار گرم به حومه شهر مدينه رفتم، در بين راه به محمد بن علي (امام باقر عليه السلام) برخوردم (که براي سرکشي به املاک خود بيرون آمده بود). دو تن از کارگرانش، وي را همراهي ميکردند. با خود گفتم: يکي از بزرگان قريش در اين هواي گرم براي به دست آوردن دنيا بيرون آمده! ميروم و او را موعظه ميکنم!
نزديک رفتم و سلام کردم، نفس زنان و عرقريزان پاسخ

رهبرم سيد علي
91/8/3
ايران مارکت
داد. به او گفتم: خداوند امورتان را اصلاح کند، شما، يکي از بزرگان قريش، در اين هواي گرم براي طلب دنيا بيرون آمدهايد، اگر هم اکنون مرگ شما فرا رسد چه خواهيد کرد؟!
آن جناب دست از دوش کارگرانش برداشت، روي پا ايستاد و فرمود: به خدا! اگر در همين حال مرگم فرا رسد، در حال فرمانبرداري خداوند به سويش شتافتهام. من کار ميکنم تا در زندگي نيازمند امثال تو نباشم! زماني بايد از مرگ بترسم که در حال معصيت و
ايران مارکت
و نافرماني خداوند، بر من درآيد.
(محمد بن منکدر ميگويد) بعد از شنيدن اين پاسخ (متين و قانع کننده) از حضرت، گفتم: خدايت رحمت کند! ميخواستم شما را موعظه کنم اما شما مرا موعظه کرديد.(ارشاد مفيد، ج 2، صص 159 – 160.)